رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

پاییز

بر عکس همه شاعر ها
که پاییز را دوست دارند 
نفرت دارم از پاییز
پاییز این فصل زهر آلود
این بی رحم مرگ آور
که هنوز صدای پایت را
از تک تک برگ های مرده اش
میشنوم
هنوز هم
صدای تلخ سکوت تو
از ابر های نفرین شده اش
به پایین میچکد
و چه تلخ است

همه فصل پاییز بودن...


___________________________


دوستان این شعر خودمه و خیلی دوست دارم نظرتون رو در موردش بدونم و ممنون میشم اگه بهم بگید

زندگی آیینه ای شفاف است

زندگی چون گل سرخ است
پر از خار پر از برگ پر از عطر لطیف
یادمان باشد اگر گل بچینیم
خار و عطر و گلبرگ
هر سه همسایه دیوار به دیوار همه اند
زندگی چشمه آبی ست و ما رهگذریم
بنشین بر لب آب عطش تشنگی ات را بنشان
صفایی بده سیمایت را و اگر فرصت بود
کفش ها را بکن و آب بزن پایت را
غیر از این چیزی نیست
زندگی...
آینه ای شفاف است
تو اگر زشت و یا زیبایی
تو اگر شاد و یا غمگینی
هر چه هستی تو در آینه همان میبینی
شادیت را دریاب
چون گل عشق بتاب
تا در آینه هستی گل هستی باش