رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

امتحان

امتحان، برگه خالی، دو سه خط شعر سپید
و نگاری که سریع برگه ی خود داد و دوید

دو سه تا صندلی، آنور ترِٕ من بود گلم
هر چه خواندم به نگاهی همه از یاد پرید

سبزی رنگِ لباسش به کنار ، اما خب
طرحِ روی خشنش فتنه ای می داد نوید

دست من نیست اگر شاعر جانی شده ام
میفشانم به رخ هر غزل اینبار اسید !

چون که من اشک به پای غزلم ریخته ام
ولی او کل غزل را به نگاهی نخرید !

دوستی، عشق ؛ دو تا جمله نامأنوسند
گر چه گفتست معین و خود فرهنگ عمید

گفته اند در کتب عشق همه ی عاشق ها
میکنند جمله آنان همه تأکید اکید:

میشود پیر، جوانی که غم از دل دارد
هر کسی ذره ای از عشق نگاری بچشید ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد