رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

جان من اینهمه بی رحم چرایی

آه، تاکی ز سفر باز نیایی، بازآ 
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ


شده نزدیک که هجران تو، ما را بکشد 
گر همان بر سرخونریزی مایی، بازآ


کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی 
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ


رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان 
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ


وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی 
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ

 

"وحشی بافقی"


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد