رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

این روز ها

این روزها

تشنه ی شنیدنم مدام ...!

بعضی صدا ها را می نوشم انگار

مثل صدای باران

مثل صدای دریا

و صدای تو ...

که ماورای تمام پژواک های زمینی ست 



وقتی از چشم تو افتادم

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست 

عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد 
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

 

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید 
هی صدا در کوه، هی "من عاشقت هستم" شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم می زنند 
دل به هر آیینه، هر آیینه ایی بستم شکست

 

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد 
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمی دانم چه شد 
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

 

"زنده یاد نجمه زارع"