ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
قبله اینجاست همینجا که برادر افتاد
روبه یک سینه و سرنبض نمازم زده است
جای دنجی که پدر اول دلشوره ی صبح
نعش خود را به قد و قامت زمزم زده است
علیرضا آذر
من هیچ جز آبرو ندارم
دلواپس آبروی من باش
از غلغله ی غبار برگرد
ای آینه ی چهارسویم
از حوزه ی عشق رو مگردان
ته مانده ی قلب را نگه دار
تو از سر حرف خویش بگذر
من می گذرم از آبرویم...
علیرضا آذر
میشنیدم که صدایی همه را میترساند
میشنیدم که سکوت از همه جا میبارند
در سرم بود بگویم، همه را خواهم گفت
دست از این زادهی پاییز مگر بردارند
خیری از کاوه به مردان ِ پریشان نرسید
میروم باز به ضحاک ِ خودم برگردم
قسمتم نیش ِ خودم بود از این رو شاید
بر سر دوش ِ خطرناک ِ خودم برگردم
علیرضا آذر
تا هیاهویِ ریل میآمد
میدویدم تو را نگه دارم
حال و روزم مگر چقدر ابریست
که پس از هر قطار میبارم
در تمـام قطارها مردم
زندگی در خیـال یعنی این
آخرین کوپه هم تو را کم داشت
آرزویِ محـال یعنی این ...
داشتم روی عرشه ی کشتی ,به کران تو فکر میکردم
چرخ سکان به سمت گرداب مهلک آخر الزمان پیچید
از پس ابر های رازآلود , هر ستاره حباب آتش شد
شهرها چون غبار خوابیدند , آسمان توی آسمان پیچید
از هر آتشفشان قصیده جهید , باغ ها میوه ی غزل دادند
توی گوش کر جهان وقتی , نام نامی شاعران پیچید
پشت پیشانی ام ورم کرد و خون برای ادامه کم آمد
در سرم بذر واژه رو کرد , در تنم بوی زعفران پیچید
دانلود دکلمه ی جنین از علیرضا آذر با لینک مستقیم
روزگاری قسم عیاری داشت، تا که در شهر بوی نان پیچید