رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

جوونی هم بهاری بود و بگذشت


جوونی هم بهاری بودو بگذشت     

 به ما یک اعتباری بود وبگذشت



     میان ما و تو یک الفتی بود            

 که ان هم نوبهاری بود وبگذشت


باباطاهر

آیین برادری

آیین برادری و شرط یاری   
آن نیست که عیب من هنر پنداری  

آنست که گر خلاف شایسته روم   
از غایت دوستیم دشمن داری

 سعدی

 

بهشت

این چه حرفی‌ست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت
 
دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود
گر درون تیره نباشد، همه دنیاست بهشت.
 
"صائب تبریزی"