رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

اشعار کوتاه

برداشت سپیده دم حجاب از طرفی
بگرفت نگار من نقاب از طرفی

گر نیست قیامت، از چه رو گشته عیان
ماه از طرفی و آفتاب از طرفی

-----------------
مستی به شکستن سبویی بند است
هستی به بریدن گلویی بند است

گیسو مفشان، توبۀ ما را مشکن
چون توبۀ عاشقان به مویی بند است

تیر را قوت پرهیز نباشد ز نشانه 
مرغ مسکین چه کند گر نرود از پی دانه
پای عاشق نتوان بست به افسون و فسانه
« ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجائیم در این بهر تفکر تو کجایی»

_____________________________

فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود

من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

 



☆ ♥ ★