رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

می خواهی دلتنگت نباشم

می خواهی
دلتنگت نباشم
انگار که بخواهی،
شیروانی‌هایِ "رشت" خیس نباشند.
انگار که بخواهی
زمستان‌هایِ "الموت" سرد
انگار که بخواهی
پاییزهای روستای چنار "کاشان" زرد.

دنیا اما کاری به خواستنِ هیچکس ندارد.
من هم سالهاست
می خواهم کنارم باشی.

"لیلا کردبچه"

آبی

آسمان

و هر چه آبیِ دیگر

اگر چشمان تو نیست

رنگ هدر رفته است

بر بوم روزهای حرام شده

چه رنگ‌ها که هدر رفتند

و تو نشدند.


"عباس صفاری"

بهارت خوش که فکر دیگرانی

دو شاخه نرگست، ای یار دلبند

چه خوش عطری درین ایوان پراکند

اگر صد گونه غم داری، چو نرگس

به روی زندگی لبخند! لبخند!

گل نارنج و تنگ آب و ماهی

صفای آسمان صبحگاهی

بیا تا عیدی از حافظ بگیریم

که از او می ستانی هر چه خواهی

سحر دیدم درخت ارغوانی

کشیده سر به بام خسته جانی

به گوش ارغوان آهسته گفتم:

بهارت خوش که فکر دیگرانی

سری از بوی گلها مست داری

کتاب و ساغری در دست داری

دلی را هم اگر خشنود کردی

به گیتی هرچه شادی هست داری

چمن دلکش ، زمین خرم ، هوا تر

نشستن پای گندم زار خوشتر

امید تازه را دریاب و دریاب

غم دیرینه را بگذار و بگذر

(فریدون مشیری)

گنجشک ها

گاهی آنقدر شاعرم
که استعاره از درخت می شوم!
نگاه کن
گنجشک ها
به دست هایم اعتماد می کنند.

"صبا کاظمیان"