رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

قرار بودچیزی نگویم

قرار بود چیزی نگویم

اما در گلویم

آواز‌های هزاران پرنده‌ی مرده گیر کرده است


"لیلا‌ کردبچه"

قفس


پرنده‌ای که نمی‌داند آزادی چیست

از باز ماندن در قفسش

سرما می‌خورد

میله های پنجره

دوستت دارم

و پنهان کردنِ آسمان

پشتِ میله‌های پنجره آسان نیست...


(لیلا کردبچه)

می خواهی دلتنگت نباشم

می خواهی
دلتنگت نباشم
انگار که بخواهی،
شیروانی‌هایِ "رشت" خیس نباشند.
انگار که بخواهی
زمستان‌هایِ "الموت" سرد
انگار که بخواهی
پاییزهای روستای چنار "کاشان" زرد.

دنیا اما کاری به خواستنِ هیچکس ندارد.
من هم سالهاست
می خواهم کنارم باشی.

"لیلا کردبچه"

پنجره

آدم که دلش بگیرد

                      دردش را 

                     به کدام پنجره بگوید

      که دهانش 

              پیشِ هر غریبه‌ای باز نشود...؟


                                        # لیلا  کرد بچه

دیوار

تو شبیه پرستوها هستی
وقتی با کوچ بی‌هنگامی بهار را به خانه‌ام می‌آوری
وقتی با کوچ بی‌هنگامی بهار را از خانه‌ام می‌بری

بخوان
با هر زبانی که عاشقانه‌تر است
آهنگین‌تر است
و واج‌های صمیمی‌تری دارد
بخوان
حتی اگر شده اندازۀ پنجره‌ای 
که بیش از حوصلۀ بهار بسته مانده‌ست
آنقدر بسته مانده‌ست
که اسمش را گذاشته‌اند دیوار.
 
"لیلا کردبچه"