پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
ای خوشا آمدن از. سنگ برون
سر خود را به سر سنگ زدن
گر بود دشت گذشتن هموار
ور بوده درخ سرازیر شدن
ای خوشا زیر و زبرها دیدین
راه پر بیم و بلا پیمودن
روز و شب رفتن و رفتن شب و روز
جلوه گاه ابدیت بودن
عمر « من » اما چون مردابی ست
راکد و ساکت و آرام و خموش
نه در او نعره زند مجو و شتاب
نه از او شعله کشد خشم و خروش
☆ ♥ ★
جمعه 26 خرداد 1396 ساعت 12:51