رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

بی اختیار


از برای خاطر اغیار خوارم میکنی

من چه کردم کاینچنین بی اعتبارم میکنی؟

 

روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو

گر بگویم گریه ها بر روزگارم میکنی

 

گر نمیایم به سوی بزمت از شرمندگی است

زانکه هر دم پیش جمعی شرمسارم میکنی

 

گر بدانی حال من، گریان شوی بی اختیار

ای که منع گریه ی بی اختیارم میکنی

 

گفته ای، تدبیر کارت میکنم وحشی منال

رفت کار از دست، کی تدبیر کارم میکنی؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد