رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

بیگانه‌ی پرواز بوَد مرغِ هوایی‎ ‎

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی‎ 
تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی‎ 
‎ 
بزم تو مرا می‌طلبد، آمدم ای جان‎ 
من عودم و از سوختنم نیست رهایی‎ 
‎ 
تا در قفسِ بال و پر خویش اسیر است‎ 
بیگانه‌ی پرواز بوَد مرغِ هوایی‎ 
‎ 
با شوقِ سرانگشت تو لبریز نواهاست‎ 
تا خود به کنارت چه کند چنگ نوایی‎ 
‎ 
عمری‌ست که ما منتظر باد صباییم‎ 
تا بو که چه پیغام دهد باد صبایی‎ 
‎ 
ای وای بر آن گوش که بس نغمه‌ی این نای‎ 
بشنید و نشد آگه از اندیشه‌ی نایی‎ 
‎ 
افسوس بر آن چشم که با پرتوِ صد شمع‎ 
در آینه‌ات دید و ندانست کجایی‎ 
‎ 
آواز بلندی تو و کس نشنودَت باز‎ 
بیرونی ازین پرده‌ی تنگِ شنوایی‎ 
‎ 
در آینه بندان پریخانه‌ی چشمم‎ 
بنشین که به مهمانی دیدار خود آیی‎ 
‎ 
بینی که دری از تو به روی تو گشایند‎ 
هر در که بر این خانه‌ی آیینه گشایی‎ 
‎ 
چون سایه مرا تنگ در آغوش گرفته‌ست‎ 
خوش باد مرا صحبت این یار سرایی

‏"هوشنگ ابتهاج" (سایه)‏

فصل مشترک

شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی‌ست
که آنچه در سر من نیست بیم رسوایی‌ست

 

چه غم که خلق به حسن تو عیب می‌گیرند
همیشه زخم زبان خون‌بهای زیبایی‌ست

 

اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی‌ست

 

شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست

 

کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من
صدای پَر زدن مرغ‌های دریایی‌ست

 

"فاضل نظری"

صبر چه میداند چیست؟

من صبورم اما

به خدا دست خودم نیست اگرمی رنجم

یا اگر شادی زیبای تو را

به غم غربت چشمان خودم می بندم

من صبورم اما

چه قدَر با همه ی عاشقی ام محزونم

و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ

مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم

من صبورم اما

بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم

بی دلیل از همه ی تیرگی رنگ غروب

و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند

من صبورم اما

آه، این بغض گران

صبر چه می داند چیست.

 

"حمید مصدق"


آرامم

آرامم
دارم برای تو چای می‌ریزم
کم رنگ و
استکان باریک
پر رنگ و
شکسته قلم

آرامم
دارم برای تو خواب می‌بینم
خوابی خوب
خوابی خوش
خوابی پر از چشم‌هایِ قشنگِ تو
صدای جانم گفتن تو و
برای تو بودن من

آرامم
به‌ خوابی پر از خیلی دوستت دارم
پر از کجا بودی ؟
پر از سلام ، دلم برای تو تنگ شده است
دارم برای تو خواب می‌بینم

دل به‌دریا می‌زنم
وَ به تو سلام می‌کنم
سلام علاقه‌یِ خوبم
علاقه‌ جانِ من
من به خیالِ تو
آرامم

می‌دانی
من روز‌هاست به دوست داشتنِ تو آرامم

افشین صالحی