رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

گریه

گریه کردم گریه هم این‌بار آرامم نکرد

هرچه کردم... هرچه... آه! انگار آرامم نکرد


روستا از چشم من افتاد، دیگر مثل قبل

گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد


بی تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد

درد دل با سایه و دیوار آرامم نکرد


خواستم دیگر فراموشت کنم، اما نشد

خواستم، اما نشد، این کار آرامم نکرد


سوختم آن‌گونه در تب، آه! از مادر بپرس

دستمال تب بر نمدار آرامم نکرد


ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت

عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد


زنده یاد نجمه زارع

نظرات 1 + ارسال نظر
مبین پنج‌شنبه 3 شهریور 1401 ساعت 15:13 http://Mobin715

چقدر این شعرا نابن...
شاعراشون تا الان اسمشون به گوشم نخورده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد