رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

نقطه چین

هرچه با من تو گفته ای هرجا ، آخر جمله نقطه چین بوده ست

جمله ی تو ؛《مرا نخواهی دید》جمله من ؛《مرا ببین》بوده ست


با تو بودم همیشه اما تو ، شاخه شاخه بریده ای از من

من که بی تو همیشه پاییزم ، حاصل عمر من همین بوده ست


بدی ام را بزرگ میبینی ، خوبی ام را ولی نمیبینی

دل سپردم به چشم های سفید، چشم هایی که ذره بین بوده ست


آنکه در من عمارتی نو ساخت ،رفت، بی من 《به دیگری پرداخت》

بعد از آن هم دگر مرا نشناخت، تاکه بوده جهان چنین بوده ست


فکر آزار من به سر دارد لحظه های مرا می آزارد

آسمان بر زمین نمیبارد، آسمان ، حسرت زمین بوده ست


مثل فردای من همین دیروز شاید از روز اول دنیا

مرگ را فکر میکنم هرشب ، پشت دیوار در کمین بوده ست


سیف الله خادمی

از کتاب:از مرگ ماهی ها دل دریا نمیگیرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد