رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

آسمان اردیبهشت

مثل آسمان اردیبهشت

غیر قابل پیش بینی ست

هوای دلت!

نمی دانم دستمال و سیگار و فروغ بردارم*

یا پیراهن چهارخانه ی راحتم تنم باشد

با این همه 

چتر را فراموش نکن!

انگار دستی 

تمام ساعت های خداحافظی را

به وقت باران های نم نم کوک کرده است!




"بهرام محمودی"

دیر آمده ای

دیر آمده ای

محبوب من

آنقدر دیر

که به پنج زبان زنده ی دنیا هم

دوستم بداری

هیچ اتفاق عاشقانه ای

سکوت بارانی این دیدار را نخواهد شکست!

گل سرخ ات را

بر سر این شعر پرپر کن

ردیف و قطعه را هم به خاطر بسپار

تاوان دیر رسیدن گاهی

تنها

با یک عمر گریه پرداخت می شود!



"بهرام محمودی"

محبوبم

محبوبم!

به من بگو پاییز

به انتقام کدام بهار

اینگونه بر شاخه های جوان‌مان

شبیخون زده است؟

محبوبم!

چرا گریه هامان بند نمی آید؟

چرا اینهمه باران

آتش افتاده بر گندمزارمان را خاموش نمی کند؟

مگر پاییز چند فصل است؟

بگو آفتاب 

کجای قصه خواب مانده است

که این شب غمناک اینقدر طولانی ست

بگو تا بیدار شدن از این کابوس

چند فصل دیگر باید

بر شانه های نمناک هم چکه کنیم؟


"بهرام محمودی"