ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
حالا کجا با این همه تندی؟
من هر چه کردم با خودم کردم
جانِ علی امروز با من باش
بنشین برایت چای دم کردم
می گفتم و می گفتم و گفتم
نشنیدی و نشنیدم و گم شد
سوزِ دلم در زوزه های شهر
کُـلــَـت کمی از کُلِ مَردُم شد...
هرچند تو تا بودی
خون ریختنیتر بود
از خواهرِ مغمومم سیگار تنیتر بود
هرچند تو تا بودی
هر روز جهنم بود
این جنگِ ملالآور بر عشق مقدم بود
هرچتد تو تا بودی ساعت خفقان بود و
حیرت به زبان بود و
دستم به دهان بود و
چشمم به جهان بود و
بختک به شبم آمد
روزم سرطان بود و
جانم به لبم آمد
هرچند تو تا بودی دل در قدَحش غم داشت
خوب است که برگشتی،
این شعر جنون کم داشت
علیرضا آذر