رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

بگذار در این شبکده هر لحظه بماند

بگذار خودم باشم و دل باشد و یادت

یک حنجره یک زمزمه با چهره شادت

بگذار که در پیچ و خم کوچه بچرخد

یک خاطره یک رایحه یک ذره به بادت

بگذار نصیبم شود ای صبح سعادت

یک پنحره یک آینه از اصل و نهادت

بگذار ببینم که خدا با تو چه کرده!؟

یک ثانیه یک مرتبه از آنچه که دادت

بگذار دلم بسته به گیسوی تو باشد

یک سلسله یک چمبره در پای مرادت

بگذار به هر واژه اسیرت شوم ای جان

یک تبصره یک جوهره با خط مدادت

بگذار در این شبکده هر لحظه بماند

یک شبپره یک زنجره با ماه چکادت


علی معصومی