رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

چون رود جاری ام کن


چون رود جاری‌ام کن

و  چون کوه استوار

مانند باد ...

پر عطش گشت باغها

مثل ستاره ...

آینه دار چراغ ها

گاهی برای بازی خیل فرشتگان

تن را

میان حادثه ها رهسپار کن

تا خود ببینی از همه دنیا بریده ام

دل را

برای دیدن خود بی قرار کن ...

 

"لیلا مومن پور"

چه گلی می‌کاری ؟


بذر می پاشم و این هرزه علف های سیاه

خسته ام کرده ... بگو

تو در آن باغچه ی کوچک دل...

 چه گلی می‌کاری ؟

هر زمان دیده‌ام از پشت حصار

در زمین دلت آسوده و لبخند زنان

باز گل می‌کاری ...!

 

از : لیلا مومن پور