رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

فریدون مشیری


از بـس کـه غـم تـو قـصه در گـوشم کــرد

غـم هـای زمانـه را فـرامـوشم کــرد

یـک سیـنه سخن بـه درگـهت آوردم

چـشمان سخـنگـوی تـو خـاموشم کـرد.

  


روزهایـی کـه بـی تـو می گـذرد

گـرچه بـا یـاد تـوست ثـانـیه هـاش

آرزو بـاز می کـشد فـریـاد:

در کـنار تـو می گـذشت٬ ای کـاش!




من نمیگویم درین عالم 
گرم پو، تابنده، هستی بخش 
چون خورشید باش 
تا توانی
پاک، روشن
مثل باران 
مثل مروارید باش