نشنو از نی,نی حصیری بی نواست
بشنو از دل, دل حریم کبریاست
نی چو سوزد خاک و خاکستر شود
دل چو سوزد خانه ی داور شود
و اندوه پیراهنِ بلندی بود
همه فصل پاییز بودن...
___________________________
دوستان این شعر خودمه و خیلی دوست دارم نظرتون رو در موردش بدونم و ممنون میشم اگه بهم بگید
هوایت که به سرم میزند
دیگر در هیچ هوایی نمیتوانم نفس بکشم!!
عحب نفس گیر است
هوای دور از تو بودن !!!
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم...
سعدی
ای در میان جانها، از ما کنار تا کی؟
مستان شراب نوشند، ما در خمار تا کی؟
ما کشتگان عشقیم، بر خاک ره فتاده …
ما را چنین گذاری، در رهگذار تا کی؟